(تصاویر) مبارزه برای بقای سربازان مجروح اوکراینی در خط مقدم
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۴۵۳۱۲
سربازان مجروح در خط مقدم درگیریهای خشونت آمیز در اوکراین، در بیمارستان شهر باهموت برای زنده ماندن در شرایط سخت تلاش میکنند.
به گزارش فرارو، بیمارستان باهموت که تحت کنترل ارتش اوکراین است در خط مقدم قرار دارد که اطراف آن تحت حملات موشکی و توپخانهای دائمی است.
سربازان اوکراینی مجروح در جبهه برای کمکهای اولیه به این بیمارستان آورده میشوند، زیرا این بیمارستان بسیار نزدیک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این سربازان که در بیمارستان به آنها کمکهای اولیه میشود با توجه به وضعیت سلامتی خود به بیمارستانهای مختلف منطقه منتقل میشوند. از آنجایی که درگیریهای شدیدی بین طرفین وجود دارد، فعالیت در بیمارستان در طول روز ادامه دارد.
پزشکان و کارکنان بیمارستان نیز با افزایش حجم کار دست و پنجه نرم میکنند.
سرگئی، یک جراح عمومی ۴۱ ساله که به دلایل امنیتی نخواست نام خانوادگی خود را ذکر کند، گفت که آنها اولین مراقبتهای پزشکی را به سربازان با جراحت کم یا شدید در جبهه باهموت انجام دادند.
وی با بیان اینکه ابتدا مجروحان را به این بیمارستان آورده اند، گفت: ما تنها مرکز بهداشت اینجا هستیم، انواع مجروحان را به اینجا میآورند، سربازانی هستند که جراحات شدید یا خفیف دارند.
سرگئی اظهار داشت که پزشکان، پرستاران و سایر پرسنل تحت حمله کار میکنند و با تهدیدات امنیتی جدی روبرو هستند.
به گزارش فرارو، یوگنی، ۲۷ ساله، نماینده تیپ مکانیزه ۹۳، مسئول فعالیتهای بیمارستان و آوردن سربازان مجروح به اینجا، گفت که با وجود حملات خشونت آمیز به شهر، همه افسران بدون وقفه به کار خود ادامه دادند.
وی با بیان اینکه آنها هر روز تحت حمله کار میکنند، گفت: این مرکز بهداشتی دارای موقعیت استراتژیک بسیار مهمی است، زیرا پس از آن، نزدیکترین بیمارستان حداقل ۴۰ دقیقه فاصله دارد. باهموت اکنون محلی است که داغترین درگیریهای جنگ در آن رخ میدهد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: جنگ اوکراین سربازان مجروح
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۵۳۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روز خلیج فارس با شهنواز
از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبانها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن میکردیم، میگفت: باز این فرعونها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست
دومی از راست پرویزه که به خاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یکبار شش گلوله تیربار، یک بارش سیوشش تا ترکش، یکبار دیگه چشم راستش و یکبار هم که
روی تخت بیمارستان جنگی با آن خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا میگفت: دیگه به من نگید پرویز بگید پروین
و جراحش غش کرده بود از خنده
و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، آقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجیهای مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچهها) وقتی فهمیدن بعثیها، تو جاده خروجی شهر آبادان مینیبوس و اتوبوس و سواری مردم بیگناه را میگیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی میکنند قسم خوردند تا آبادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و بلند شد تا آنکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت میشد که تا حالا اینقدر گمنام نمونند
ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچکترش رضا که همسن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند و قاسم داغان و مجروح روز آزادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد
این عکس را امیر گرفت، که با هم مهماتهای خمپاره اسدالله را میدزدیم و بعد به خودش میدادیم که برامون شلیک کنه
برای همایون شهنواز آشنایی با این بچهها اون روز تو دهنه خلیجفارس طوری بود که انگار همرزمهای رییسعلی دلواری رو پیدا کرده
بهر حال برای من روز خلیجفارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس
همگی از اینجور آدمها هستند و بس
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901792